سر مسئله این است که: تلاوت و استماع آیات قرآنى و تدبر در آنها، تفکر در آیات خلقت ،و نظایر اینها همه ایجاد آمادگى در وجود انسان مى کند تا نور یقظه و جذب الهى به سراغ او آمده و او را از غفلت و اوهام نجات داده و بخود بیاورد. اگر تدبر و تفکر و نظایر اینها نباشد و یا اگر هم باشد، وجود انسان و قلب او را قفلها و حجب متراکم به انحاء و اشکال مختلف فرا گرفته و مانع از این گردد که تدبر در قرآن و تفکر در خلقت و اشباه اینها ایجاد آمادگى کند، بلحاظ عدم استعداد از تجلى نور یقظه و از جذب الهى محروم خواهد بود، مگر اینکه با تضرع و مجاهدت این مانع را کنار بزند.
نور یقظه و جذب حق متوجه همه مى باشد و قلوب انسانهاست که یا استعداد قبول را دارند، و یا چنین استعدادى را نداشته و پذیراى آن نمى باشند، آن هم بلحاظ حجب و موانعى که صاحبان این قلوب به دست خویش در دلهاى خود ایجاد کرده اند. نفحات ربوبى به سراغ همه مى آید، لیکن همه استعداد دریافت را ندارند و خود، به خود ظلم نموده اند.
بنابر این باید تضرع نمود و از خدا خواست، و به تدبر در آیات قرآن و فکر در آیات وجود پرداخت، و سعى در رفع موانع از قلب نمود، تا نور یقظه بر دل بتابد و جذب الهى روى آورده و تنبه حاصل شود و زمینه سفر آماده گردد.
در دعاى عرفه مى خوانیم که: «الهى اطلبنى برحمتک حتى اصل الیک و اجذبنى بمنک حتى اقبل علیک»
یعنى " پروردگارا، برحمت خود مرا بخواه تا جایى که به تو برسم، و بر من منت گذار و مجذوبم گردان تا بر تو روى آورم."
مقالات، جلد یک
رمز دو تولد...برچسب : نویسنده : 9mshojaeed بازدید : 198